شهدا سال 64 -زندگینامه شهید مسعود شاهسونی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
شهیدان، در طلب عشق، بستر عافیت را رها کرده و عرصه حماسه و شهادت را برگزیده بودند. معشوق نیز در انتظار آنان، در وادی «اعلی علیین» خوان خود را گسترده و ملائک آستان را به استقبالشان گسیل کرده بود. یکی از عاشقان این معرکه، مسعود شاهسونی است که روز دهم خردادماه ۱۳۴۴، دریکی از خانوادههای زحمتکش و مذهبی روستای حاجیآباد نیریز پا به عرصه هستی نهاد. چهره لبریز از سعادت و خوشبختی او خانواده را بر آن داشت...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
شهیدان، در طلب عشق، بستر عافیت را رها کرده و عرصه حماسه و شهادت را برگزیده بودند. معشوق نیز در انتظار آنان، در وادی «اعلی علیین» خوان خود را گسترده و ملائک آستان را به استقبالشان گسیل کرده بود. یکی از عاشقان این معرکه، مسعود شاهسونی است که روز دهم خردادماه ۱۳۴۴، دریکی از خانوادههای زحمتکش و مذهبی روستای حاجیآباد نیریز پا به عرصه هستی نهاد. چهره لبریز از سعادت و خوشبختی او خانواده را بر آن داشت...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید فرهاد رضائی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
چه فرهادها مرده در کوهها چه حلاجها رفته بردارها همی گویم و گفتهام بارها بود کیش من مهر دلدارها خردادماه سال ۱۳۴۹، آنگاهکه دشتهای زیبای کوشکک، یکی از روستاهای آباده طشک، با ساقههای طلایی گندم تزئین میشد، وجود نورسیدهای زیبا محیط خانوادهای متدین و مذهبی را پر از شادی و طراوت کرد. نام او را فرهاد نهادند و عشق شیرین کربلا را همراه با قطرات شیر مادر در رگ و جانش جاری ساختند. از کودکی استعدادی فوقالعاده داشت. دوره ابتدائی...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
چه فرهادها مرده در کوهها چه حلاجها رفته بردارها همی گویم و گفتهام بارها بود کیش من مهر دلدارها خردادماه سال ۱۳۴۹، آنگاهکه دشتهای زیبای کوشکک، یکی از روستاهای آباده طشک، با ساقههای طلایی گندم تزئین میشد، وجود نورسیدهای زیبا محیط خانوادهای متدین و مذهبی را پر از شادی و طراوت کرد. نام او را فرهاد نهادند و عشق شیرین کربلا را همراه با قطرات شیر مادر در رگ و جانش جاری ساختند. از کودکی استعدادی فوقالعاده داشت. دوره ابتدائی...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید محمد صفایی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد محمد صفايي »
این بار قصه محمد را حکایت میکنیم، همانی که در تاریخ ۱۳۴۷/۳/۱، میان خانوادهای زحمتکش و مذهبی، در شهرستان نیریز به دنیا آمد و در طول عمر پربرکت خود، اندیشهای جز رضایت خدا در سر نداشت. دوران کودکی را بهسرعت پشت سر گذاشت و کیف به دست گرفت و راهی دبستان فرهنگ اسلامی شد. دوره ابتدایی را با موفقیت به پایان رساند و دوره راهنمایی را در مدرسه شهید مفتح آغاز و سپری کرد. سپس برای ادامه تحصیل،...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد محمد صفايي »
این بار قصه محمد را حکایت میکنیم، همانی که در تاریخ ۱۳۴۷/۳/۱، میان خانوادهای زحمتکش و مذهبی، در شهرستان نیریز به دنیا آمد و در طول عمر پربرکت خود، اندیشهای جز رضایت خدا در سر نداشت. دوران کودکی را بهسرعت پشت سر گذاشت و کیف به دست گرفت و راهی دبستان فرهنگ اسلامی شد. دوره ابتدایی را با موفقیت به پایان رساند و دوره راهنمایی را در مدرسه شهید مفتح آغاز و سپری کرد. سپس برای ادامه تحصیل،...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید درویشعلی اکبری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
تولد و فوت کودکان دلبند یکی پس از دیگری در یک خانواده مذهبی و کشاورز روستای کوشکک نیریز قلب مهربان پدر و مادری را غمگین کرده بود. در اولین روز از بهار ۱۳۴۷ خداوند هدیهای را به آنها عطا کرد که فضای خاموش خانه آنها را منور به نور خود ساخت. او را درویشعلی نامیدند و برای سلامتی او به درگاه خدای یکتا دعا کردند و به ائمه هدی (ع) متوسل شدند. درویشعلی، کمکم بزرگ شد و برای تحصیل...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
تولد و فوت کودکان دلبند یکی پس از دیگری در یک خانواده مذهبی و کشاورز روستای کوشکک نیریز قلب مهربان پدر و مادری را غمگین کرده بود. در اولین روز از بهار ۱۳۴۷ خداوند هدیهای را به آنها عطا کرد که فضای خاموش خانه آنها را منور به نور خود ساخت. او را درویشعلی نامیدند و برای سلامتی او به درگاه خدای یکتا دعا کردند و به ائمه هدی (ع) متوسل شدند. درویشعلی، کمکم بزرگ شد و برای تحصیل...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید ابراهیم کشاورز
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد ابراهيم کشاورز »
دهم شهریور ماه ۱۳۳۸ بود که چهره پاک و معصومش به روی جهان خاکی تبسم کرد و خانهای را در روستایی از بخش نصیرآباد، شهرستان نیریز پر از طراوت و شادمانی نمود. به امید اینکه همچون ابراهیم خلیل روزی تبر بردارد و گردن بتهای زمانه را بشکند، نام او را ابراهیم نهادند و باتربیت اسلامی و عشق به فرزند او را پرورش دادند. دوره ابتدایی را در مدرسه معینآباد روستای نصیرآباد، با موفقیت و شور و شوق فراوان...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد ابراهيم کشاورز »
دهم شهریور ماه ۱۳۳۸ بود که چهره پاک و معصومش به روی جهان خاکی تبسم کرد و خانهای را در روستایی از بخش نصیرآباد، شهرستان نیریز پر از طراوت و شادمانی نمود. به امید اینکه همچون ابراهیم خلیل روزی تبر بردارد و گردن بتهای زمانه را بشکند، نام او را ابراهیم نهادند و باتربیت اسلامی و عشق به فرزند او را پرورش دادند. دوره ابتدایی را در مدرسه معینآباد روستای نصیرآباد، با موفقیت و شور و شوق فراوان...
شهدا سال 59 -زندگینامه شهید شاهپور امینی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۵۹ »
دستهای مهربان و ترک خوردهاش از کار کشاورزی، تفسیر کننده صبر و بردباری او بود، او که در 10/3/1340 در شهرستان نیریز، بخش آباده طشک، شهر آباده، در خانوادهای مذهبی و زحمتکش چشم به جهان گشود. پس از گذراندن ساعات خوش و تلخ روزگار، برای کسب علم وارد دبستان هجرت شد. دوره راهنمائی را در مدرسه ابنسینای بخش آباده طشک در سال 1350با موفقیت به پایان رساند. فقر مالی و مشکلات اقتصادی، وادارش کرد تا علیرغم میل باطنی...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۵۹ »
دستهای مهربان و ترک خوردهاش از کار کشاورزی، تفسیر کننده صبر و بردباری او بود، او که در 10/3/1340 در شهرستان نیریز، بخش آباده طشک، شهر آباده، در خانوادهای مذهبی و زحمتکش چشم به جهان گشود. پس از گذراندن ساعات خوش و تلخ روزگار، برای کسب علم وارد دبستان هجرت شد. دوره راهنمائی را در مدرسه ابنسینای بخش آباده طشک در سال 1350با موفقیت به پایان رساند. فقر مالی و مشکلات اقتصادی، وادارش کرد تا علیرغم میل باطنی...
زندگینامه شهید محمد تقی سرپوش
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۰ » شهيد محمد تقي سرپوش »
سخن از سنگرساز بیسنگری است که چنان از باده مستانه عشق مدهوش بود که جز به وصل یار، اندیشهای در سرنداشت. در یکی از روزهای واپسین بهاری ـ17/3/1340ـ در میان خانوادهای مذهبی و علاقمند به اسلام، در نیریز پا به عرصه حیات و زندگی نهاد. شیرینی کودکی و سکوتاش باعث شده بود تا محبوب همه باشد. با پایان کودکی دوره ابتدائی را در دبستان دیبا شروع وبا موفقیت به پایان رسانید. دو سال از دوره راهنمائی را در شیراز...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۰ » شهيد محمد تقي سرپوش »
سخن از سنگرساز بیسنگری است که چنان از باده مستانه عشق مدهوش بود که جز به وصل یار، اندیشهای در سرنداشت. در یکی از روزهای واپسین بهاری ـ17/3/1340ـ در میان خانوادهای مذهبی و علاقمند به اسلام، در نیریز پا به عرصه حیات و زندگی نهاد. شیرینی کودکی و سکوتاش باعث شده بود تا محبوب همه باشد. با پایان کودکی دوره ابتدائی را در دبستان دیبا شروع وبا موفقیت به پایان رسانید. دو سال از دوره راهنمائی را در شیراز...
زندگینامه آزاده و جانباز عبدالرسول کرونی
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
عبدالرسول کرونی فرزند شیر علی، در سال 1353 در خانوادهای متدین و مذهبی در آباده طشک بدنیا آمد. دوران تحصیلات ابتدائی را در دبستان هجرت آباده طشک با موفقیت گذراند و سپس جهت ادامه تحصیلات در مدرسه راهنمائی ابنسینای آباده طشک شروع به تحصیل نمود. سال سوم راهنمای بود که به فکر رفتن به جبهه افتاد. چون سنش کم بود مخالفت شد ولی با کوشش و پافشاری بسیار، موفق شد روز پنجم اردبیهشت ماه سال 1367به جبهه اعزام...
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
عبدالرسول کرونی فرزند شیر علی، در سال 1353 در خانوادهای متدین و مذهبی در آباده طشک بدنیا آمد. دوران تحصیلات ابتدائی را در دبستان هجرت آباده طشک با موفقیت گذراند و سپس جهت ادامه تحصیلات در مدرسه راهنمائی ابنسینای آباده طشک شروع به تحصیل نمود. سال سوم راهنمای بود که به فکر رفتن به جبهه افتاد. چون سنش کم بود مخالفت شد ولی با کوشش و پافشاری بسیار، موفق شد روز پنجم اردبیهشت ماه سال 1367به جبهه اعزام...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید قاسم صالح
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد قاسم صالح »
سپیده سر زد و از این شب قفس رفتند چنین پرنده شدند و ز دسترس رفتند یک گلدان شمعدانی، یک جانماز تبرک شده و مهری که جای پیشانی تو روی آن بود هنوز توی خانه است؛ هرروز شمعدانی را آب میدهم، جانماز را پهن میکنم و پیشانیم را جای پیشانی تو، روی مهری که خاکش، خاک کربلاست میگذارم ولی نمیتوانم مثل تو باشم، از نماز تا شهادت که میگویند کوتاه است، تو خوب راهت را پیدا کردی. راهیافته شهید، قاسم صالح...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد قاسم صالح »
سپیده سر زد و از این شب قفس رفتند چنین پرنده شدند و ز دسترس رفتند یک گلدان شمعدانی، یک جانماز تبرک شده و مهری که جای پیشانی تو روی آن بود هنوز توی خانه است؛ هرروز شمعدانی را آب میدهم، جانماز را پهن میکنم و پیشانیم را جای پیشانی تو، روی مهری که خاکش، خاک کربلاست میگذارم ولی نمیتوانم مثل تو باشم، از نماز تا شهادت که میگویند کوتاه است، تو خوب راهت را پیدا کردی. راهیافته شهید، قاسم صالح...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید محمد علی مقدم
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
در آخرین روز تابستان سال ۱۳۴۸، ستاره محمدعلی در آسمان شهر مذهبی نیریز و در میان خانوادهای زحمتکش و متدین طلوع کرد. با گذراندن دوران کودکی راهی مدرسه شد و دوره ابتدایی را در مدرسه فرهنگ اسلامی و راهنمایی را در مدرسه شهید مفتح نیریز به اتمام رساند. سپس ترک تحصیل کرد و برای کمک به خانواده در تأمین نیاز زندگی به شغل شریف کارگری در امور بنایی پرداخت. ۱۳۶۶/۴/۱۵ به همراه جمعی از دوستان خود مانند شهیدان:...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
در آخرین روز تابستان سال ۱۳۴۸، ستاره محمدعلی در آسمان شهر مذهبی نیریز و در میان خانوادهای زحمتکش و متدین طلوع کرد. با گذراندن دوران کودکی راهی مدرسه شد و دوره ابتدایی را در مدرسه فرهنگ اسلامی و راهنمایی را در مدرسه شهید مفتح نیریز به اتمام رساند. سپس ترک تحصیل کرد و برای کمک به خانواده در تأمین نیاز زندگی به شغل شریف کارگری در امور بنایی پرداخت. ۱۳۶۶/۴/۱۵ به همراه جمعی از دوستان خود مانند شهیدان:...